گاه نوشته های دکترچه :)

متن مرتبط با «پرم از حسرت و خواهش» در سایت گاه نوشته های دکترچه :) نوشته شده است

پایان بخش عفونی

  • راستش من تو این 24سال همیشه با هرمودی قبل از امتحان استیبل نیستم ..امشبم که شب امتحانه :)اونم3تا  امتحان  عفونی ..اصلا پروگنوز خوبی ندارن. اصلا این یک ماهم  بهمون خوش نگذشت ..زودتر, ...ادامه مطلب

  • به یاد ازگله..

  • تو خیلى وقت پیش مُرده بودى.قبل از این که زیر آوار سنگ و آجر جان دهى،آوار فقر و درد نفست را گرفته بود،  و با همه ى این ها توى نفس بریده هنوز نفسم بودى،  و من حالا ناسیراب ترینم از عطر نفس هایت،  به جاى تو خون و خاک بو مى کشم و میبینم چقدر عجیب که همه چیز بوىِ ما را گرفته...  اما حالا نیستى تا آخر شب ها تمام زنانگى ام را سرخ و لوند،نذرِ یک دَم از نفس هایت کنم. نیستى تا برایم از آخر برج ها بگویى و لزوم پس انداز براى روز مبادا را حالى ام کنى.نیستى تا حتى با تصورِ روزِ مبادا کنار تو حظ کنم و قلبم از خوشى بایستد. نیستى تا اون روىِ سکه ى دنیا را ببینى که هیچ رویش قرار نبود به ما بیاید،که فقط قرار بود روزِ مبادا را بى تو به من نشان دهد. نیستى تا ببینى زلزله ى درونى هزاربار از بیرونى اش کُشنده تر است. یکبار روى تمام زندگى ام آوار شد و بارهاى بعدى روى سر جنین مان در درونِ من خراب شد.و آخر بدونِ شنیدنِ لالایىِ کوردى جانش را گرفت و مرا تنها ترین بیوه ى شهر کرد. حالا تمامِ شهر بوى خونِ ما سه نفر را گرفته... دنیا_فرخى , ...ادامه مطلب

  • به وقت هفته پایانی شهریور ..

  • یه جای کار میلنگه، نه واحد افتاده ای نه درسی برا خوندن ..کلی پیشرفتم داشتم  ترم گذشته ، مسافرت هم رفتم اونم با خواهر جونی  ..مثل گوشی که باتریش ضعیف باشه  مدام خالی میشم ..پنچر پنچر ..دلم چیزی نمیخواد ..هر لحظه منتظر اینم خدا مود منو نپسنده و اتفاقی که نباید بیفته تو زندگیم میفته، نه اتفاق عادی ..حتی میدونم اگه بخواد زندگیم نابود میشه ...ولی مگه الان کاری ازم ساختس که اون موقع ساخته باشه ..ادما هم,هفته,پایانی,شهریور ...ادامه مطلب

  • سووشون

  • بعضی آدم ها عین یک گل ناب هستند، دیگران به جلوه شان حسد می برند. خیال میکنند این گل نایاب تمام نیروی زمین را میگیرد.  تمام درخشش آفتاب و تَریِ هوا را می بلعد و جا را برای آنها تنگ کرده، برای آنها آفتاب و اکسیژن باقی نگذاشته.  به او حسد می برند و دلشان می خواهد وجود نداشته باشد.  یا عین ما باش یا اصلا نباش. فیلینگ :ریلکسینگ  ,سووشون ...ادامه مطلب

  • در حسرت موجم باران کفافم نیست..

  •  هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود از دماغ من سرگشته خیال دهنت به جفای فلک و غصه دوران نرود در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است برود از دل من و از دل من آن نرود آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت ک, ...ادامه مطلب

  • هر چیزی را زکاتی‌ست, زکات عقل اندوهی‌ست طویل...

  • اگر زمان به عقب برگردد، از هشت سالگی به کلاس زبان انگلیسی می روم اجازه نمی دهم رنگ کفش هایم را بزرگترها انتخاب کنند پفک و چیپس نمی خورم و دوباره عاشق تو می شوم در اردوهای مدرسه بیشتر می خندم زنگ ورزش را جدی می گیرم بی خیال مدیر و ناظم ، ابروهایم را تمیز می کنم و دوباره عاشق تو می شوم بیشتر پیاده روی, ...ادامه مطلب

  • گودبای پارتی سارا :)

  • حال خوب  یعنی عصر جمعه که فقط من و بابا مامان این روزا خونه ایم ولی باید بیمارستان برن و منم فرجه کورس گوارشم. .ولی بالاخره تابستونه نمیشه همه تفریحا اف شه. ..واسه همین با مریم و سارا بیرون میریم ...هیچ جمعی نمیتونه جای جمع سه نفرمونو بگیره ...حتی اگه خیلی وقت باشه که همدیگه رو ندیدیم بازم راحتی که بینمونه باعث نمیشه حرف نگفته و لحن رسمی بینمون باشه ..خیلی دوسشون دارم ...دوست خوب و قدیمی یه لنگر تو زندگی واسه آدم ..  :* تفریح اینجوری باید حال ادمو خوب کنه :) , ...ادامه مطلب

  • یک نفر مخالف سیکل معیوب حیات :/

  • مقاربت واسه من صرفا یه اسمه وواسه دوستم یه هدف ..تفاوت ادما همینقدر فاحشه ولی از نظر این موضوع همه یه نقطه اشتراک دارن و خوب یا بد ..تحصیلکرده یا نکرده ..اون 11دقیقه پائلو کوئیلو به تنها چیزی که قابلیت فک کردن دارن بعد فیزیکیشون و البته بخش کوچیکی از بعد فیزیکیش, ...ادامه مطلب

  • جهان الوده ی خواب است..

  • نمیدونم 8غروب روز ای پنج شنبه ،ساعت 2هرشب بیداری،و تموم بعداز ظهرای جمعه خوابگاه به وقت بقیه ادما چه روز و چه ساعتی میشه.. این حجم از انتظار واسه چی میتونه باشه ؟حتی اگه دلیلشم میدونستم بازم این حجم زیادیه چه برسه حالا که دلیلم ندارن .. حتی حجم گنجونده شده واسه یک نفری که من باشم هم زیاده ... نمیخوام بگم بده،سخت میگذره یا هر چیز دیگه..فقط خیلی مبهمه ..و *ومن در وهم خود بیدار .. به وقت اذان مغرب پنج شنبه 29تیر 96 , ...ادامه مطلب

  • یاد باد آن روزگاران ...

  • چقدر زیاااااد من دنیای  وبلاگ نویسیو دوست دارم ..و حالا با خوندن وبلاگ ماهی طلا چقدر پشیمون که چرا زودتر شروع نکردم ...اصولا من اولین بار که یه وبلاگو میخونم بعد از خوندن آخرین پستاش میرم ارشیوو چک میکنم و برمیگردم به اولین پست اون ...خیلی جالب بود که هیستوریش واسه سال 88بود!!!!!!!به نظرم یه وبلاگ ا, ...ادامه مطلب

  • من از نزدیک بودن های دور میترسم...*

  • اره ترس  داره اینکه خودت بخوای با یکی حرف نزنی و ازش دور باشی ولی دلت حرف زدن باهاشو بخواد ..از یه چیزی حرف میزنم که به غریزه صرفا محدود نمیشه .. حس دلتنگی که چند وقته بهش عادت کردم و لذتبخشه برام  .یطور خودازاری اختیاریه ..شفافیت احساساتمو  از دست دادم و این مضحک ترین تغییر این سری تغییرات انقلابی زندگی بوده!!! پ.ن:شاملو , ...ادامه مطلب

  • نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو *

  • حالم داره از فقط خوش اومدن بهم میخوره می خوام یکی رو ببینم که بتونم بهش احترام بذارم... ‎فرنی وزویی ‎جی دی سلینجر *درک نمیکنم چرا همه چیز عاشقانه شده ...یه حس چندش آور .. , ...ادامه مطلب

  • مود هفته قبل از امتحان :/

  • احساس می کنمکسی که نیستکسی که هست رااز پا در می آورد...گروس عبدالملکیان, ...ادامه مطلب

  • هبوط در کویر *

  • دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم، چشم هایم را کور می کنم، گوش هایم را کر می کنم، پاهایم را می شکنم، انگشتانم را بندبند می برم، سینه ام را می شکافم، قلبم را می کشم، حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم ...  اما قلمم را به بیگانه نمی دهم !  دکتر علی شریعتی *از دکتری که نشدیم ،از کتابی که نخوندیم... , ...ادامه مطلب

  • غروب جمعه به وقت افطار ..

  • مــردا عاشقِ موهایِ بلندن....مثلا مامان هروقت که یه تارِ موی من تو بشقابش هویدا میشه، یادش میوفته موهای من چرا انقد فره و وز و بدحالت و مدام از مدل هایِ کوتاهیِ جدید تعریف میکنه اما بابا...اون حتی اگه از لایِ لوبیا پلوش موهای بلند منو بیرون بکشه فوری پرتش میکنه , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها