هپی طور :)

ساخت وبلاگ

سالها بعد... 

شب تولدت...

وقتی شیشه ی عینکم را هاااا میکنم

زیر چشمی حواسم هست

بی هوا شمع ها را فوت نکنی...

لب هایت که غنچه شد

صدا میزنم

آااااای قلبم!

میترسید تو و بچه هایمان!

می رسید بالای سرم،


میخندم ومیگویم:

آخ از این لبها...

با عصبانیت میگویی

دیوانه...

و نمیدانی این دیوانه مرا تا تولد بعدی ات زنده نگه میدارد!

سال ها بعد...

سال ها بعد را با تو دوست دارم

حتی در خیال!


گاه نوشته های دکترچه :)...

ما را در سایت گاه نوشته های دکترچه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5doctorchee بازدید : 205 تاريخ : چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت: 4:44